والدین شهیدان جهرمی و رحیمی و جانبازان، منفرد و شاهمرادی آسمانی شدند
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۴۷۹۰۶
پدر شهیدان «باشد جهرمی» به دیدار حق شتافت
مرحوم کربلایی «نجات الله باشد جهرمی» پدر شهیدان «عبدالحسین و هادی باشد جهرمی» از شهدای شهرستان جهرم استان فارس در سن ۸۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت.
پیکر آن مرحوم امروز چهارشنبه در شهرستان جهرم تشییع و در گلزار مطهر شهدای رضوان این شهرستان به خاک سپرده شد.
شهیدان عبدالحسین و هادی باشد جهرمی به ترتیب دوم تیرماه و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۵ در مناطق عملیاتی خرمشهر و شلمچه به فیض شهادت نائل شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مادر شهیدان «رحیمی» دار فانی را وداع گفت
حاجیه خانم «سکینه کردی»، مادر شهیدان «غلامعلی و محمدرضا رحیمی»، از شهدای هشت سال دفاع مقدس دارفانی را وداع گفت.
پیکر وی با حضور خانوادههای معظم شهدا و اقشار مختلف مردم در خیابان نبرد تشییع و در قطعه ۵۶ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
گفتنی است؛ شهید غلامعلی رحیمی چهارم اسفند ماه سال ۱۳۵۹ و برادرش محمدرضا دوازدهم مهرماه در سال ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
«مسعودی منفرد» جانباز ۷۰ درصد به یاران شهیدش پیوست
«غلامرضا مسعودی منفرد» جانباز ۷۰ درصد بعد از سالها صبر بر رنج مجروحیت، دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست.
پیکر مطهر این شهید بزرگوار فردا پنج شنبه ساعت ۱۰ صبح در بهشت معصومه (س) تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.
این جانباز سرافراز در سن ۲۰ سالگی، در اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر، شرق دجله بر اثر اصابت ترکش به سر به افتخار جانبازی نایل آمد. وی بر اثر عارضه مجروحیت از هشت ماه گذشته کاملا قدرت حرکتی را از دست داد و برای مدت کوتاهی نیز در بخش icu بستری شد و سرانجام نیز روز گذشته به فیض شهادت نایل شد.
«شاهمرادی» جانباز ۷۰ درصدبه همرزمان شهیدش پیوست
جانباز گرانقدر ۷۰ درصد «داود شاهمرادی» از رزمندگان استان زنجان به یاران شهیدش پیوست.
«داود شاهمرادی» جانباز گرانقدر ۷۰ درصد پس از تحمل سالها درد و رنج جانبازی صبح امروز دعوت حق را لبیک گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مراسم تشییع پیکر این شهید والامقام روز پنج شنبه ۲۲ خرداد و با حضور خانوادههای معظم ایثارگران و مدیران بنیاد برگزار میشود.
این جانباز سرافراز در دوم آبان ماه سال ۱۳۴۰ در روستای رجعتین شهرستان زنجان، دیده به جهان گشود و در دفاع مقدس بر اثر موج گرفتگی به درجه جانبازی نائل آمد.
والدین شهدا عامل استحکام جمهوری اسلامی ایران هستند
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ گفت: والدین شهدا با تربیت فرزندان صالح و از خودگذشتگی باعث سربلندی ایران و استحکام نظام مقدس جمهوری اسلامی شدند.
حمید علی صمیمی با حضور در منزل شهید «محمد بروجردی» با خانواده این شهید دیدار و گفت و گو کرد.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ در این دیدار با تقدیر از مادر شهید بروجردی گفت: والدین شهدا با تربیت فرزندان صالح و از خودگذشتگی باعث سربلندی ایران و استحکام نظام مقدس جمهوری اسلامی شدند و تلاش برای حفظ و حراست از آرمانهای شهدا کمترین کاری است که در پاسخ به ایثار والدین و خانوادههای معظم شهدا میتوانیم انجام دهیم.
گفتنی است شهید محمد بروجردی ۱۵ اسفندماه ۱۳۶۵ در کربلای شلمچه به فیض شهادت رسید.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: بنیاد شهید و امور ایثارگران جمهوری اسلامی ایران والدین شهدا جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی بنیاد شهید و امور ایثارگران جمهوری اسلامی ایران والدین شهدا جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی شهیدش پیوست والدین شهدا ۷۰ درصد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۴۷۹۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمیافتد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمیافتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمیگذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.
زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتیهای سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.
ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنهای، یا علیاصغر و عکسهایی از شهیدان خرازی، همت، زینالدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آنها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب میخواندیم، با همسفریها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت میکردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.
پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنهای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده میشدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیهها را سر میکردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشتسر هم مینشستیم. خادمان پرچمهایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دستمان میدادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.
همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار میدادیم و میگفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنهای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمیگذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه میزنند.
آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده میشدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم میرویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیادهروی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بینمان موج میزد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق میریخت، خیابانها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...
به بیتالزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور همزمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.
پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر میرسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوسها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیبمان شد؛ چه مهمانیای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظهای از این زیباتر؟!ته دلم میگفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجرهای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»
در بین برنامهها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریههایش و چه خاطراتی مرور شد...
دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما بهدنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی میگشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنهای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانوادهاش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…
کد خبر 750958